خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
خشت ساز. خشت زن. خشت درست کن. (از ناظم الاطباء). قالب دار. (یادداشت مؤلف) : چو قالب بیک مشت گل خشت مال دهان مرا بسته از قیل و قال. وحید (از آنندراج). به آبش چو کف تر کند خشتمال شود خشت و قالب چو بدر و هلال. ملاطغرا (از آنندراج)
دهی از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم. سکنۀ آن 172 تن. آب آن از رود خانه قره آغاج. محصول آنجا غلات، خرما، مرکبات و برنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم. سکنۀ آن 172 تن. آب آن از رود خانه قره آغاج. محصول آنجا غلات، خرما، مرکبات و برنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش بانۀ شهرستان سقز، و محدود است از شمال به دهستان نمشیر، از جنوب به دهستان های پشت آربابا و آلوت، از مشرق به دهستان سبدلو، از مغرب به رود خانه زاب کوچک که بین سردشت و بانه واقع شده است. منطقۀ دهستان کوهستان جنگلی و هوای آن سردسیر و نسبت به سایر دهستان های بانه معتدل می باشد. محصول عمده دهستان انواع محصول جنگلی مانند مازوج، گزانگبین، سقز، چوب زغال و مختصر غلات و لبنیات است. بلندترین کوه دهستان که تقریباً در وسط دهستان واقع شده کوه معروف به هفتوان میباشد که از سطح اقیانوس 1735 متر مرتفعتر است. عمیق ترین محل دهستان آبادی ویسک در کنار رود خانه زاب است که 1100متر ارتفاع دارد. رود خانه سیوچ که از آبادی سیوچ سرچشمه می گیرد در طول دهستان جاری است و به رود خانه زاب کوچک منتهی میگردد. دهستان دشت طال از 26 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود دو هزار تن است و قرای مهم آن بشرح زیر است: سیوچ، سیاه حومه، نماز گاه، زرواو، یقعوب آباد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
نام یکی از دهستانهای هفتگانه بخش بانۀ شهرستان سقز، و محدود است از شمال به دهستان نمشیر، از جنوب به دهستان های پشت آربابا و آلوت، از مشرق به دهستان سبدلو، از مغرب به رود خانه زاب کوچک که بین سردشت و بانه واقع شده است. منطقۀ دهستان کوهستان جنگلی و هوای آن سردسیر و نسبت به سایر دهستان های بانه معتدل می باشد. محصول عمده دهستان انواع محصول جنگلی مانند مازوج، گزانگبین، سقز، چوب زغال و مختصر غلات و لبنیات است. بلندترین کوه دهستان که تقریباً در وسط دهستان واقع شده کوه معروف به هفتوان میباشد که از سطح اقیانوس 1735 متر مرتفعتر است. عمیق ترین محل دهستان آبادی ویسک در کنار رود خانه زاب است که 1100متر ارتفاع دارد. رود خانه سیوچ که از آبادی سیوچ سرچشمه می گیرد در طول دهستان جاری است و به رود خانه زاب کوچک منتهی میگردد. دهستان دشت طال از 26 آبادی تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود دو هزار تن است و قرای مهم آن بشرح زیر است: سیوچ، سیاه حومه، نماز گاه، زرواو، یقعوب آباد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است جزء دهستان الموت بخش معلم کلایه شهرستان قزوین، واقع در دوازده هزارگزی شمال معلم کلایه و پنجاه و پنج هزارگزی راه شوسه. محصول آن غلات و بن شن. شغل اهالی زراعت. از بناهای قدیمی این ناحیه امامزاده ای است بنام سپهسالار قدیمی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است جزء دهستان الموت بخش معلم کلایه شهرستان قزوین، واقع در دوازده هزارگزی شمال معلم کلایه و پنجاه و پنج هزارگزی راه شوسه. محصول آن غلات و بن شن. شغل اهالی زراعت. از بناهای قدیمی این ناحیه امامزاده ای است بنام سپهسالار قدیمی است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
بادزن کلان که به حلقه های سقف وغیره آویزند و این در ولایت هندوستان مرسوم است و هردو را به عربی مروحه خوانند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج). بادزن. مروحۀ کلان. (از ناظم الاطباء). بادکش. (یادداشت بخط مؤلف) : کجا بر در خانه ای ایستاد که چشمش نزد طعنه بر خشت باد. قدسی (از آنندراج)
بادزن کلان که به حلقه های سقف وغیره آویزند و این در ولایت هندوستان مرسوم است و هردو را به عربی مروحه خوانند و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته. (آنندراج). بادزن. مروحۀ کلان. (از ناظم الاطباء). بادکش. (یادداشت بخط مؤلف) : کجا بر در خانه ای ایستاد که چشمش نزد طعنه بر خشت باد. قدسی (از آنندراج)
خشتی که قماربازان برآن بجل اندازند (بجل دو استخوان کعب بود که بدان بازی کنند) و آن را در هندوستان بت بضم موحده و آخر فوقانی خوانند. (آنندراج) : ببازند عشاق صبر و قرار بخشت سرخم چو خشت قمار. وحید (از آنندراج). کسی نهند که جانرا نباخت بر سر او جهان کهنه بخشت قمار می ماند. رفیع (از آنندراج)
خشتی که قماربازان برآن بجل اندازند (بجل دو استخوان کعب بود که بدان بازی کنند) و آن را در هندوستان بت بضم موحده و آخر فوقانی خوانند. (آنندراج) : ببازند عشاق صبر و قرار بخشت سرخم چو خشت قمار. وحید (از آنندراج). کسی نهند که جانرا نباخت بر سر او جهان کهنه بخشت قمار می ماند. رفیع (از آنندراج)
دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار واقع در پنجاه و چهار هزارگزی خاور گاوبندی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری. آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان اشکنان بخش گاوبندی شهرستان لار واقع در پنجاه و چهار هزارگزی خاور گاوبندی. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای گرمسیری. آب آن از چاه و باران و محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و راه فرعی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
مالیدن با خاک، کنایه از ذلیل و خوار و با لفظ ’کردن’ و ’دادن’ و ’خوردن’ مستعمل است، (آنندراج) : چنان چست و چابک نهد دست و پا که نعلش دهد خاک مال هوا وز آن میخورد سایه این خاک مال که یکجای باشد قرارش محال، ظهوری (از آنندراج)، کی بمردن آسمان از خاکمالم بگذرد بالم از پرواز چون ماند پر تیرم کند، صائب (از آنندراج)، بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود چندانکه چرخ بیش دهد خاک مال من، صائب (از آنندراج)، صبح نشاط ما شده با شام غم یکی ناخورده خاک مال زمین آسمان ما، منیر (از آنندراج)
مالیدن با خاک، کنایه از ذلیل و خوار و با لفظ ’کردن’ و ’دادن’ و ’خوردن’ مستعمل است، (آنندراج) : چنان چست و چابک نهد دست و پا که نعلش دهد خاک مال هوا وز آن میخورد سایه این خاک مال که یکجای باشد قرارش محال، ظهوری (از آنندراج)، کی بمردن آسمان از خاکمالم بگذرد بالم از پرواز چون ماند پر تیرم کند، صائب (از آنندراج)، بر گوهرم غبار یتیمی فزون شود چندانکه چرخ بیش دهد خاک مال من، صائب (از آنندراج)، صبح نشاط ما شده با شام غم یکی ناخورده خاک مال زمین آسمان ما، منیر (از آنندراج)
مالش با دست کسی یا چیزی را، مالش اندام کسی بمشت (در حمام و زورخانه)، تنیبه گوشمال، (کشتی) فنی در کشتی که عبارتست از اینکه حریفان بازو ببازوی هم مالند و مشت زنند
مالش با دست کسی یا چیزی را، مالش اندام کسی بمشت (در حمام و زورخانه)، تنیبه گوشمال، (کشتی) فنی در کشتی که عبارتست از اینکه حریفان بازو ببازوی هم مالند و مشت زنند